اسـلامى وب
مردان خدا، خدا نباشند. . .                                         يك دم ز خدا، جدا نباشند. . .
قالب وبلاگ
نظر سنجی
مطالب islamiweb را چگونه ارزيابى مى كنيد؟
جستجو

آخرین ارسال های انمن

بسم اللّه الرّحمن الرّحیم 

نَحْمَدُهُ وَ نُصَلِّی عَلَی رَسُولِهِ الْکَرِیْم پیشگفتار: 

در اجتماع روز جمعه 19 صفر المظفّر 1415 هجری قمری مطابق 29 جولائی 1994 م ساعت 5/11 صبح از محراب مسجد اشرف واقع در گلشن اقبال 2 کراچی 

عارف بالله حضرت مولانا و مرشدنا شاه حکیم محمّد اختر صاحب دامت برکاتهم یک مضمون خاصّی بیان فرمودند 

که در آن ، حضرت والا به طرز دلنشین و جانفزایشان با حواله هایی از تفسیرهای روح المعانی و بیان القران سکینه را تفسیر نموده

ارشاد فرمودند که سکینه نوری است که بر دلهای مومنانِ کامل نازل می شود و این نعمت در تمام کائنات در دسترس هیچ کس نیست بجز مومنان کامل یعنی اولیاء الله!

چرا که این مُنَزّل مِنَ السَّّماء ( یعنی نازل شده از آسمان ) است مُخرَج من الارض ( یعنی خارج شده ) از زمین نیست.

اگر نه هر شخص غیر متّقی هم آن را حاصل می کرد

لهذا در این رساله ، حضرتِ مولانا ، تعریف سکینه، تفسیر، علامات ، محل نزول نور سکینه ، طریقه ی حصول و حفاظتش را مفصّلا بیان فرموده و در قسمت بعدیِ آیه ی شریفه ، تفسیر " لِیَزدَادُوا اِیمَانًا مَّع اَیمَانِهِم" و درباره آن ، با تشریحات فتح الباری شرح بخاری ثابت فرمودند که این ازدیادِ ایمان همان چیزی است که آنرا صوفیه به نسبت خاصّه تعبیر می کنند

و در آخر، حضرت مولانا دامت برکاتهم همراه تشریح عاشقانه یِ حدیث مبارک ( لَا یَقْعُدُ قَوْم یَّذْکُرُوْنَ اللهَ ...) که در مسلم شریف آمده است یک علم عظیم بیان فرمودند که از امتزاج این آیه ی پاک و حدیث مبارک ثابت می شود که ذکر الله ذریعه ی ازدیادِ ایمان یعنی ذریعه یِ حصولِ نسبتِ خاصّه است ! که از شنیدنش حضرات اهل علم بی تابانه به شگفت آمده فرمودند که ما تاکنون این علم را در کتابها ندیده ایم   ( یعنی این مضامین از علوم و معارف الهامیّه است ) .   

جان فداکردم بر او ، آیا خطایی کـرده ام      

من بُدَم دیوانه آیا این جهان سودائی اند؟     

مقصد این که این وعظ ، آمیخته زیبایی است از رنگ عالمانه و عاشقانه یِ حضرت مولانا دامت برکاتهم .

کلام را مختصر می کنم . چون که حضرت مولانا کمالاتشان به حدّی است که از تعریف شخص ناقص و بی علمی همچو من بی نیازند .

ز عشــق ناتمام مــا ، جمــال یــار مستغنی است

بــه آب وتاب وخال وخط چه حاجت روی زیبا را   

نام این رساله   [ نزول سکینه ]‌ تجویز شد . خداوند متعال قبول فرماید . و تا قیامت صدقه جاریه قرار دهد . آمین .                                                                                                                      

العارض: احقر محمّد عشرت جمیل میر عَفَی اللهُ عَنْهُ خادم حضرت مولانا دامت برکاتهم.

نزول سکینه: اَلْحَمْدُ لِلّهِ وَ کَفَی وَ سَلَامٌ عَلَی عِبَادِهِ الَّذِیْنَ اصْطَفَی اَمَّا بَعْدُ فَاَعُوْذُ بِاللهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیْمِ بَسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیْمِ ـ هُوَ الَّذِیْ اَنْزَلَ السَّکِیْنَةَ فِی قُلُوْبِ الْمُؤْمِنِیْنَ لِیَزْدَادُوْا اِیْمَانًا مَعَ اِیْمَانِهِم ( جزء 26/الفتح آیه 4)

امروز یک داعیه ای دردلم پیدا شد که این آیه را تفسیر کنم . و آن نعمتی را برایتان بازگو کنم که در تمام کائنات یافته نمی شود چون که این (نعمت) از آسمان عطا می شود زمینیان به آنجا دسترسی ندارند چرا که رسائی ساکنان زمین تا آنجا نیست. نعمتی را که هم اکنون پیشنهاد می کنم اهل دنیا تمام کائنات را بگردند نمی توانند آنرا به دست آورند

الله سبحانه و تعالی می فرماید که " هُوَ الَّذِیْ اَنْزَلَ السَّکِیْنَةَ " او ذاتی است که(از آسمان) نازل می کند این(نعمت) سکینه را ـ فرود آوردن از آسمان در اختیار ما نیست تا وقتیکه اهل آسمان را راضی نکنیم .

رابطه کردست با آه و فغان                    

کار دارد این زمین با آسمان   

کسی که در حضور خداوند متعال می گرید و تضرّع و زاری می کند خداوند این نعمت را به او عطا میفرماید .

آنکه با گریه و زاری بخواهد جامی        

بدهد ساقی مر او را چه مَیِ گلفامی     

نخره و ناز نماید چو که مَی آشامی        

بنهد ساقی ورا مهمل و تشنه کامی    

این نعمت با ناز و نخره و تکبّر ، حاصل نمی شود بلکه با گریه و زاری به دست می آید الله سبحانه و تعالی این نعمت را برای مؤمنان اختصاص داده است و بعد از این نعمت ، درجه ی مومنان خود بخود افزایش می یابد

یک دسته از مؤمنان کسانی هستند که فقط صاحب ایمانند ایمانشان عقلی ، استدلالی و موروثی است که پدر مسلمان بود از این جهت ما هم مسلمانیم، لیکن بعد از این نعمت ، ایمان به چه مقامی می رسد ؟

و آن مقام اولیا ء صِدّیقین است که اِنْ شَا ء الله امروز تفسیرش را بیان می کنم قبل از آن ، مقداری تمهید عرض می کنم چونکه قبل از پاشیدن بذر باید زمین را شخم زد ما می خواهیم که بر زمین دلها شخم رانی کنیم هَلچَل برپا کنیم ـ

هلچل چیست ؟ ( هلچل لغتِ اردو است در اصطلاح به معنی هنگامه و در لغت ترکیب شده است از دو کلمه هل بمعنی شخم و چل بمعنی راندن )جایی که شخم زده شود مردم می گویند که برادر ، هلچل انجام گرفت معنی هلچل اینکه زمینی شخم زده شود و ذرّات زمین منتشر شوند و ذرّات خاک از هم گسسته شوند

حالا همین را بدانید که اوّل باید در دل ، شخم رانی شود وقتیکه شخم رانی شد بعد از آن بذر، باز آب سپس کود و بعد از آن تمام اجزا زراعت و کشاورزی پاشیده می شود .

این کشتزار ایمان است به همین خاطر اوّل مقداری تمهید بیان می کنم و آن تمهید هم از یکی از اکابر اولیاء است که تمامی امّت ایشان را ولیّ الله می دانند یعنی مولانا جلال الدّین رومی رحمة الله علیه .

قرب عبادت و قرب ندامت می فرماید که ای بار خدایا در دنیا یک نعمت عجیبی است که شما به بندگان نادم و گنهکارت عطا می فرمایی دو نعمتند یکی قرب عبادت است که خداوند به فرشتگان هم عطا فرموده است فرشته ای در رکوع بوده و همیشه در رکوع می باشد ، فرشته ای در سجود بوده و همیشه در سجده می باشد بعضی از فرشتگان پایه های عرش اعظم را گرفته تسبیح خود را می خوانند لیکن خداوند به فرشتگان ، قرب ندامت را عطا نفرموده است چرا که ندامت وقتی می باشد که از ایشان خطایی سرزده شود ، خداوند آن مخلوق را بی خطا آفریده است .

لهذا الله جلّ جلاله برای دادن قرب ندامت یک مخلوقِ خطاکاری پیدانمود که در فطرتش خطاکاری است چرا که در مزاج الله تعالی عطا کاری است به همین خاطر بر مزاج خطا کاری و فطرت خطاکاری یک مخلوق یعنی انسان را پیدا فرمود که بر خطا کاری اش در پیشگاه حق تعالی گریه و زاری کند و خداوند متعال به عطاکاریِ خود ، او را بنوازد .

برای فرشتگان این قرب ندامت نیست ، این نعمت مستزاد (زائد) را خداوند متعال در بین انسانها برای اولیاءِ خود اختصاص داده است

تذکره ی حضرت مولانا شاه محمّد احمد رحمة الله علیه

آه!! مولانا شاه محمّد احمد رحمة الله علیه بر قرب ندامت چه شعر خوب ونفیسی سروده اند .

به مجرّدی که نام آن بزرگان را می برم از خود بی خود می شوم ؛ شخصیّتی که اختر در زمان تحصیل در دانشکده ی طبّیّه در اِله آباد ( شهری است در هندوستان ) مدّت سه سال با ایشان گذرانده است ؛ همان آغاز جوانیم بود در همان وقت حقتعالی محبّت اولیاء الله را در دلم انداخت و صحبت و همنشینی شان را نصیبم فرمود در این جا ( مسجد اشرف واقع در کراچی ) الآن افرادی از اهالی اله آباد وجود دارند که حضرتِ مولانا را خوب می شناسند که چه شخصیتی بودند .

ایشان چنین بودند که شیخ و مرشد من مولانا شاه عبدالغنی پهولپوری رحمة الله علیه خلیفه بسیار بزرگ از خلفای ارشد حکیم الامّت حضرت مولانا اشرف علی تهانوی وقتی که به خانه شان تشریف بردند و اوّلین ملاقات صورت گرفت و من ایشان را برده بودم ، من واسطه بودم ( که هر دو بزرگوار را به یکدیگر معرّفی کنم ) .

شیخ ما مولانا را نمی شناختند چونکه ایشان یعنی مولانا شاه محمّد احمد از اهالی پرتاب گده بودند و خود مولانا عبدالغنی پهولپوری رحمة الله علیه از اهالی اعظم گده بودند .

اختر مرز اعظم گده را به حدود پرتاب گده متّصل نمود و یک ولیّ را با ولیِّ دیگری ملاقات داد

برای حضرت تعریف کردم که حضرت! در روستاهای منطقه ما یک بزرگی هستند که جنگل هم از نورشان پر شده است .

در جنگلی که هفتاد هزار مرتبه " الله الله " می کردند و دعایشان بسیار قبول می شود و مقداری از واقعاتشان را تعریف کردم

حضرت فرمودند که ای برادر ما را با ایشان ملاقات ده ، من شیخ و مرشد خود را از اعظم گده به پر تاب گده آوردم ـ بر ایستگاه قطار پرتاب گده حضرت مولانا شاه محمّد احمد رحمة الله علیه اتومبیلی را آماده کرده بودند وقتی که مولانا شاه محمّد احمد برای صرف چای به داخلِ خانه تشریف بردند شیخِ من به زمین نگاه کردند کدام شیخ ؟ شخصیّتی که دوازده مرتبه سرور عالم صلّی الله علیه وسلّم را (در خواب) زیارت کرده بودند زمین را نگاه کردند باز آسمان را نگاه کرده فرمودند که نورِ مولانا شاه محمّد احمد صاحب از زمین تا آسمان بنظرم می آید اختر در سنین جوانی سه سال ، صحبت چنین بزرگی را کسب کرد .

الله تعالی به فضل وکرمش ، بدون استحقاق (و صلاحیتِ بنده) فقط به کرمِ خود ، توفیق داد که (روزانه) بعد از عصر به مجرّد آمدنم از دانشکده طبّیه ، من و مولانا لئیق صاحب در (آپارتمان) صابری منزل تا ساعت ده و یازده شب در خدمت حضرت می ماندیم علمایِ بسیار بزرگ(مانند مولانا ابوالحسن علی ندوی ، مولانا محمود الحسن گنگوهی ومولانا ابرار الحقّ رحمة الله علیهم و.....) شرکت می فرمودند .

اشعار حضرت سروده می شد و ما لذّت می بردیم . اشعار محبّت ؛ اشعار محبّت حقّ تعالی سروده می شد .

در آن وقت حضرت ، جوان بودند گردن صراحی نما پیراهن مَلمَل و موسم تابستان .

خداوند به حضرت حُسن ظاهری عجیبی هم عطا فرموده بود مانند فرشته ای بودند و آوازشان هم بگونه ای بود که شاعران امروز نمی توانند مانندشان بخوانند .

صدای تائب صاحب را شما شنیده اید ( تائب یکی از مریدان حضرت مولانا دامت برکاتهم می باشد که اشعارحضرت را با صدای بسیار زیبا و جذّاب می خواند ) در آواز حضرت مولانا شاه محمّد احمد ( ر ح ) سوز و دردِ بیشتری بود . چرا که از مقامی که حضرت ، شعر می خواندند آن مقام برای ما حاصل نیست وقتی من برای اوّلین بار با حضرت ملاقات کردم در آن وقت ایشان این شعر را می خواندند .

از دل مضطرّچنین پیغام هست            

نی سکونی جز تو نی آرام هست      

یعنی ای الله به جز شما در هیچ جا سکونی یافته نمی شود

کار ما با بی قــراری تامّ هست          

از محبّت بس همین انعـام هست

ای که ز اوّل ، فکرِتوانجام هست          

عشق تو شاید هنوزه خـام هست

ترسیدن از غمِ دنیا دلیل خامی عشق است

اینچنین فکر کردن که اگر ما دوست خدا شویم نان از کجا می رسد ،‌ دلیل خامی عشق است ،

ای بی انصافان ! آنکه می تواند سر عطا کند ، آیا او نمی تواند کلاه بپوشاند ؟

آنکه می تواند شکم بسازد آیا او نمی تواند نان بدهد ؟

بگویید که معده قیمتی تر است یا نان ؟

سر قیمتی تر است یا کلاه ؟

سبحان الله ! کسیکه صد روپیه صدروپیه می دهد آیا او نمی تواند یک روپیه بدهد ؟ بگویید که معده چه قیمتی دارد ؟ و نان چه قیمتی دارد ؟

آنکه می تواند پاها را پیدا کند او می تواند شلوارهم بپوشاند بگویید که قیمت پا بیشتر است یا شلوار ـ

فقط بر خدا توکّل کرده وبا خدا دوست شو ـ تمام لذّتها را به خاک افکن ـ حاصل لذّتهای تمام کائنات و کپسولش ؛ یاد خداوند متعال است . و در آن لذّتهای حرام ، کفش (خوردنها) ، دشنامها ، نا آرامیها ، پریشانیها و تاریکیها است .

آه ! کسیکه نقطه آغاز نقشه یِ گناه را شروع می کند ، همان وقت (بر او) نقطه آغاز عذاب الهی شروع می شود . مطلب از بی قراری در محبّت خدا حالا اگر کسی بگوید ای برادر در بی قراری ، رنج و تکلیفِ زیادی است

وحال آنکه مولانا محمّد احمد (رح) می فرمایند

کار ما با بی قراری تامّ هست            

از محبّت بس همین انعـام هست

شخص نادان می گوید ای برادر بی قراری در یاد خدا بسیار مشکل است .  (مثلاکسی) می گوید آقا درد کلّیّه ی ما اینقدر شدّت گرفت که ما بی قرار شدیم این چه انعامی است از محبّت که خداوند متعال عاشقانش را بی قرار می کند . لیکن گوش دهید! بی قرار شدن درمحبّت خدا اینقدر لذیذ است که لذّت آن را اهل دنیا چه دانند . گوش دهید و متوجّه باشید! آنرا حضرت مولانا شاه محمّد احمد (رح) بزبان خود بیان فرمودند .

آنکه اندر بـــی قراری لطف جنّت را نـدید                                                 

او زهرکس هست باشد لیک ازعشّاق نیست

اگر در بی قراری لذّت نمی بُرَد ، دل به چرخ می افتد و مغز ، دیوانه می شود ، پس بدانید که این شخص به سودای معشوق یا معشوقه ای گرفتاراست در فکر لاشه یِ مردنی (یعنی معشوقه ای)است .

به عاشقان خدا در بی قراری واضطراب ، سکون و آرامشِ بسیار زیادی داده می شود این بی قراری ضمانت لطف جنّت است .

امانتِ دردِ دل ودردِ محبت الله جلّ جلاله ، ضمانت لطف بهشت است ، کسیکه در محبت الله جلّ جلاله بی قرار شده و به او امانتِ درد محبّت داده شود ، پس بدانید که ضمانت لطف بهشت نصیبش شده است .

سبحان الله ! مولانا محمّد احمد(رح) چقدرشعر خوبی سروده اند .

دوستان ! نزد اختر هیچ نیست لیکن دولت(و سرمایه) آن بزرگان است غالب ( شاعر هندی ) گفته بود :

عکسهایـی از بتان و نامه از زیبا رخان

بعدِ مردن این اثاث از خانه ام آمد برون

این شعر از غالب است .

مفتی اعظم پاکستان مفتی محمّد شفیع رحمة الله علیه فرمودند که من این شعر را چنین ترمیم کردم .

نامـه هایی از بزرگان و ورقهــای کتب

بعد مردن این اثاث از خانه ام آمد برون     

نزد اختر سخنانِ آن بزرگانی است که خدای تعالی به رحمت خود (همنشینی و) زندگی گذاردنِ با آنانرا توفیق داد .

رابطه عبد و معبود     

اگر نه در آن عمر( جوانی ) ما هم رودخانه یِ سنگم را تماشا می کردیم ، جایی که رودخانه هایِ گنگا و جمنا به هم می رسد . لیکن ما سنگمِ خدا و دوستان خدا را تماشا می کردیم .

رابطه عبد و معبود را تماشا می کردیم که بندگان چگونه با خدا دوست می شوند و چگونه زندگی می کنند ،

حضرت فرمودند :

آنکه اندر بـی قراری لطف جنّت را نــدیـــد

او ز هر کس هست باشد لیک از عشّاق نیست

قیس مسکین از جنون عشق بوده بــی خبـــر

ور نه اندر راه حقّ نی ناقه و نی محملی است    

مجنون در راهِ لیلی به شتری نیاز داشت امّا در راهِ خداوندِ متعال شتری لازم نیست دوستان خدا با پرهایِ دل ، پرواز می کنند .

پرواز عارفان در مرتبه روح     

مولانا جلال الدّین رومی(رح) می فرمایند :

جانْ مجرّد گشته از غوغای تن                           

یعنی روح اهل الله از هنگامه های جسم نجات یافته

می پرد با پرّ ِدل ، بی پای تن     

با پر و بالهایِ دل بسوی الله جلّ جلاله پرواز می کند نه با پاهای جسم   

دوستان خدا با پاهای جسم بسوی خداوند پرواز نمی کنند ایشان با بال و پرهای دل هر وقت پرواز می کنند هر وقت رابطه دلشان با خداوند متعال است .

سیر زاهد هر مهی یک روزه راه                                                           

زاهدِ خشک و مردمی که از عشق و محبّت خالی اند سیرشان بسوی خداوند متعال در هر ماه مسافت یک روز می باشد زاهد خشک در طول یک ماه مسافت سفرِ یک روزه را طیّ می کند .

سیر عارف هر دمی تا تخت شاه   

سیر عارفان و عاشقان خدا در هر نَفَس تا خداوند متعال می باشد .

ایشان در هر نَفَسی تا عرش اعظم پرواز می کنند ایشان در هر نَفَس از فرش به عرش می رسند .

حق تعالی به عاشقان خود آن سیر و رفتار و آن قربی را عطا می فرماید که به نظر نمی آید .

پرواز هواپیماها که به نظر می آید اما پرواز دوستان خدا به نظر نمی آید .

پرواز دلِ ایشان دراندرون(باطن) می باشد مردم نادان که نمی دانند مگر الله تعالی به مردمِ بینا ( دل ) نشان می دهد که دوستان خدا در این وقت در حالت پروازند ، بر زمین نیستند .

رئیس دار العلوم دیوبند مفتی محمود الحسن گنگوهی دامت برکاتهم که الحمدلله هم اکنون حیات دارند ، یک دفعه در سال 1980 من در شهر هردوئی بودم مولانا شاه محمّد احمد صاحب رحمة الله علیه تشریف آورده بودند .

حضرت مولانا شاه ابرار الحقّ هردوئی دامت برکاتهم ، بسیاری از علما را دعوت فرموده بودند ، در مهمانخانه در طرف راستِ مولانا شاه محمّد احمد رحمة الله علیه ، مفتی صاحب بودند و من در سمت چپشان بودم و در طرف راستِ مقابلشان مولانا شاه ابرارالحقّ دامت برکاتهم تشریف فرما بودند، مجلس وعظ و بیان جریان داشت .

حضرت مولانا محمّد احمد صاحب در حینِ بیان ناگهان خاموش شدند و نظرشان به یک جانب متوجّه شد .

مفتی صاحب کمی خمیده شده و به چشم حضرت نگاه کرده به من فرمودند که الآن مولانا در اینجا نیستند . یعنی در دنیا نیستند . پرواز اولیاء الله را فقط دوستان خدا می دانند، اما ما مردم چه حالی داریم .

از این طرف در شکم نان ریخته و در توالت خالی کنید . ما دفتر واردات و صادرات شده ایم .

ای کاش ما چند روزی ، اندک محنت و کوششی کنیم آنگاه همین نانها می توانند ما را به خدا برسانند .

از این نانها خونی که ساخته شد و از خون قوّتی که در بینایی آمد آن قوّه ی بینایی و قوّه ی شنوایی و قوّه ی گویایی و قوّه ی تحرّک و راه رفتن ، همه این قوّتها را بر الله جلّ جلاله فدا کن باز خواهی دید که الله جلّ جلاله چه چیزی عطا می فرماید .ادامه دارد. . .ehyae-sonnat.persianblog.ir

قسمت دوم

قسمت سوم



درباره : مقالات اسلامى ,
برچسب ها : تزكيه و احسان , مولاناحكيم محمداختر ,
بازدید : 376
[ 1392/12/29 ] [ 1392/12/29 ] [ محمدعمر ]

هجرت... حادثه بزرگ امت

خالد عبداللطيف

هجرت...حادثه بزرگ امت

هجرت... روز امت!

چه کسی باور می کند؟

چهار گام، گرد و خاک را طی می کنند...

بدون هیچ سلاحی ونه توشه ای چند...

تا تاریخ بشریت را دیگرگون سازند؟!

آن دو تن تنها... چه می کنند؟

به مقاومت چه کسانی برخاسته اند؟

و اصلا چگونه دارند ادامه می دهند این مسیر سخت را؟!

اما نه! در این دو بدن دو قلب بزرگ می تپد...

و در این دو قلب ایمان و صبر و باوری بس عظیم نهفته است...

حالا چه فکر می کنید؟



ادامه مطلب

درباره : مقالات اسلامى ,
برچسب ها : هجرت پيامبر , يار غار , حادثه بزرگ امت , لا تحزن ,
بازدید : 234
[ 1392/12/29 ] [ 1392/12/29 ] [ محمدعمر ]

يك بار خدمت حضرت عايشه رضي الله عنها دو كيسه پر از درهم تقديم شد كه تقريبا بيش از صد هزار درهم بودند.

حضرت عايشه رضي الله عنها چند طبق خواست و از درهم پر كرد و شروع به تقسيم كردن آنها نمود؛ به طوري كه تا وقت شام همه را بين بيچارگان و فقرا تقسيم نمود و يك درهم هم باقي نگذاشت.

آن روز را هم روزه بود.

موقع افطار به خادمش گفت: چيزي براي افطار بياور.

او يك نان و مقداري روغن زيتون آورد و عرض كرد: چه خوب بود امروز با يك درهم مقداري گوشت مي خريديد تا ما امروز را با گوشت افطار مي كرديم.

حضرت صديقه رضي الله عنها فرمود: حالا گفتن اين چه فايده دارد اگر در آن وقت يادآوري مي كردي مي خريدم.(تذكره)

اين نوع اموال از طرف حضرت معاويه(رض) و حضرت عبدالله بن زبير(رض)و از طرف ديگر افراد، خدمت حضرت عايشه تقديم ميشد؛ زيرا در آن زمان دوره كثرت فتوحات بود.

سكه هاي طلا و نقره مانند غله در انبارها ريخته شده بود.

با وجود اين، زندگي خود آنان بي نهايت ساده و معمولي بود تا جايي كه براي افطار نيز بايد خدمتكار يادآوري مي كرد،نزديك بيست و پنج هزار درهم تقسيم كرد و به يادش نيامد كه من روزه دارم و بايد گوشت بخرم.

در اين زمان، اين چنين واقعات در ذهن ما نمي گنجد؛ حتي كه در راست بودن واقعه شك و ترديد پيش مي آيد.

اما كسانيكه زندگي عمومي آن دوره را جلوي روي خود دارند،براي آنها صدها واقعه مانند اين هيچ تعجب آور نيست.

چندين واقعه از اين قبيل از ام المؤمنين حضرت عايشه نقل شده است.

يك دفعه، روزه داشت و در خانه بجز يك قطعه نان چيز ديگري موجود نبود.

شخص نيازمندي آمد و چيزي طلب كرد.

به خدمتكار خود فرمود:آن نان را به او بده،او عرض كرد: براي افطار در خانه چيزي نيست. فرمود: هيچ اشكالي ندارد آن نان را به او بده،خدمتكار آن را به فقير داد.

يك بار ماري را كشت. بعد در خواب ديد، مثل اينكه كسي به او مي گويد: تو يك مسلمان را به قتل رساندي! فرمود: اگر او مسلمان مي بود، پيش زنان حضرت رسول اكرم(ص) نمي آمد. او گفت: درست است، اما او به حالت حجاب آمده بود.

با اين گفته خوف زده شده، از خواب بيدار گشت و دوازده درهم كه برابر خونبهاي يك انسان است، صدقه كرد.

حضرت عروه(رض)مي گويد:يك بار من ديدم كه هفتار هزار درهم را صدقه مي كرد، در حالي كه جامه خودش پيوند داشت.

به نقل از كتاب: فضايل اعمال



درباره : حكايات صحابه ,
برچسب ها : حضرت عايشه , صدقه دادن , ام المومنين , سخاوت و بخشش ,
بازدید : 412
[ 1392/12/29 ] [ 1392/12/29 ] [ محمدعمر ]

نویسنده: دکتر عبدالرحمن رأفت پاشا 

ترجمه: عادل حیدری

شش سال از خلافت عمر فاروق رضی الله عنه مانده بود که در میان مسلمین فرزندی بدنیا آمد لاغر اندام و دارای جسمی بسیار ضعیف چرا که برادر دوقلویی که همراه وی در رحم مادرش بود مجال رشد را از وی گرفته بود…

اما بعدها نه او و نه دیگری نتوانست مانع از رشد و ترقی وی در مجال علم و دانش، بردباری، حفظ، فهم و خلاقیت شود



ادامه مطلب

درباره : حكاياتى از زندگى سلف صالح ,
برچسب ها : عامر بن شراحبيل ,
بازدید : 306
[ 1392/12/29 ] [ 1392/12/29 ] [ محمدعمر ]

شاه ولی الله دهلوی؛ احیاگر سنت در سرزمین هند مسلمانان از سال 392 هجری برابر با 1001 میلادی که سرزمین هند به دست سلطان محمود غزنوی فتح شد بر این سرزمین حکومت می کردند؛

حکومت های مسلمان یکی از پس از دیگری قدرت را در هند به دست گرفتند تا آنکه نوبت به خاندان تیموری رسید و این خاندان توانست تمدنی بسیار پرشکوه را در این سرزمین برپا کند.

سپس انگلیسی‌ها در قالب بازرگانان به هند آمدند و حاکمان مسلمان نیز آنان را گرامی داشتند و آنان را در بازرگانی‌شان یاری دادند.

کم کم نفوذ انگلیسی‌ها گسترده شد و حاکمان مسلمان برخی از امور را به آن‌ها سپردند اما تا آن وقت با وجود قدرت حکومت مرکزی هنوز وجود آن‌ها تهدیدی به حساب نمی‌آمد اما با ضعف حکومت، انگلیسی نقاب از چهره‌ی زشت خود برداشتند و بر سرزمین مصر و حاکمان آن تسلط یافتند؛

حاکمانی که حکومت هند در دوران آن‌ها به اوج ضعف رسید و جهل و فساد و خوشگذرانی در میانشان فزونی یافت.

در سایه‌ی این شرایط نا آرام، و در حالی که حاکمان مسلمان هند به خود و لذت‌های زودگذر خویش مشغول بودند، نداهایی مخلصانه سعی در بیدار نمودن قلب‌های غافل و چشمان خواب‌آلود نمودند تا باری دیگر به پا خواسته و به وظیفه‌ی خویش عمل نمایند و باری دیگر افتخار پیشینیان را تکرار کنند؛

در این میان فریاد اصلاح‌طلبانه‌ی "شاه ولی الله محدث دهلوی" بالاتر از فریاد دیگر مصلحان از ورای صفحات تاریخ به گوش می‌رسد...

تولد و تربیت: "احمد بن عبدالحلیم" به تاریخ 14 شوال 1114 هجری برابر با دوم مارس سال 1703 میلادی در اواخر دوران سلطان "اورنگزیب" یکی از سلاطین خاندان تیموری در دهلی دیده به جهان گشود و در خانواده‌ای که به علم و صلاح مشهور بود رشد یافت.

پدر وی از علمای بزرگ هند بود که در مراجعه‌ی "فتاوی الهندیة" که بر اساس مذهب حنفی و زیر نظر سلطان اورنگزیب تدوین شده بود شرکت داشت.

او زیر نظر پدر خود تربیت یافت و در سن هفت سالگی قرآن را حفظ نمود و زبان‌های فارسی و عربی را فرا گرفت و سپس قرآن و حدیث و فقه را بر اساس مذهب حنفی از بزرگترین علمای هند آموخت؛

وی همچنین به فراگیری طب و حکمت و فلسفه و منطق پرداخت و در جوانی به سوی زهد و تصوف گرایش پیدا کرد.

روحیه‌ی پاکش وی را توانی بالا بخشید و او را به سوی عبادات و طاعات سوق داد و دوستی دنیا و زینت‌های آن را از قلب او بیرون کرد پس قلب‌های مردم به سوی او گرایش یافت تا جایی که به او لقب "شاه ولی الله" یعنی "دوست بزرگ خداوند" دادند.

تدریس در نوجوانی: پس از وفات پدر وی در سال 1131 هجری (1719 میلادی) وی به تدریس مشغول شد.

نبوغ وی و چیرگی او در علوم شرعی باعث شد او بتواند در سن نوجوانی به تدریس علوم شرعی بپردازد.

وی پس از 12 سال تدریس برای ادای فریضه‌ی حج به حجاز سفر کرد و پس از پایان مناسک در آنجا ماند و با شیوخ و فقها و محدثان آنجا دیدار کرد و از آن‌ها علم آموخت و اجازه‌ی روایت حدیث گرفت و در آغاز سال 1145 هجری (1722 میلادی) به هند بازگشت تا به تدریس و نشر علم ادامه دهد.

او خانه‌اش را مرکزی برای استقبال از طلاب علم و تدریس قرار داد و پس از آنکه آن خانه نتوانست جوابگوی جمع طلابی باشد که برای آموزش علم به نزد او می‌آمدند "سلطان محمد شاه" برای او مدرسه‌ی بزرگی بنا نمود و خود آن را افتتاح کرد.

آن مدرسه به نام "دارالعلوم" مشهور شد که تعداد زیادی از علمای هند از آن فارغ التحصیل شدند.

تلاش‌های اصلاحی شاه ولی الله: شاه ولی الله زمانی دیده به جهان گشود که وضعیت هند روز به روز بدتر می‌شد و حاکمان آن رو به ضعف می‌نهادند و بدعت‌ها و خرافات، عقل و خرد مردم را به بازی گرفته بود و انگلیسی‌ها پس از محکم کردن جای پای خود در هند، زمام امور را به دست گرفته بودند؛وی تصمیم گرفت حق را به زبان آورده و حاکمان را نصیحت کند و مردم را به سوی راه اصلاح رهنمون سازد.

او به تالیف و تدریس اکتفا نکرد تا مردم را حیران و سرگردان و بدون راهنما رها کند.

شاه ولی الله به سوی تصوف سنی دعوت نمود که اساس آن بر اعتقاد و عمل به کتاب و سنت استوار است و جمهور صحابه و تابعین بر آن روش بودند و اقدام به پاک کردن تصوف از شوائب و ناخالصی‌هایی نمود که از فلسفه‌های غیر اسلامی به آن وارد شده بود.

تلاش‌های اصلاح‌طلبانه‌ی شاه ولی الله در شاگردانش به ویژه فرزندش "شاه عبدالعزیز" تاثیر گذاشت.

او نیز به مانند پدرش در حدیث و فقه نابغه بود و پس از پدرش تلاش‌های او را ادامه داد و در برابر انگلیسی‌ها ایستاد و این سخن مشهور خود را بر زبان راند که: "وجود حاکم مسلمان بی آنکه نفوذی داشته باشد قابل تصور نیست مگر آنکه وجود خورشید بدون نور قابل تصور باشد!"

او همچنین صاحب فتوای مشهوری است که هند را "دار الحرب" به حساب آورده و از مسلمانان خواست پس از آنکه امام مسلمانان قدرتی ندارد و احکامش به اجرا در نمی‌آید و انگلیسی‌ها همه کاره شده‌اند و خود کارمندان را استخدام می‌کنند و خود حقوق آن‌ها را می‌دهند و بر قضاوت و اجرای احکام نظارت می‌کنند، به جهاد برخیزند.

تلاش‌ها و دعوت اصلاحی شیخ تاثیر عمیقی به جای گذاشت به طوری که علمای پس از وی جهاد علیه انگلیسی‌ها را فرماندهی کردند و برای رهایی مسلمانان از چنگ انگلیسی‌ها و همنیطور سیک‌هایی که مورد حمایت آنان بودند، نبرهای فراوانی را به راه انداختند که از بارزترین این شخصیت‌ها می‌توان "احمد عرفان شهید" (سید احمد شهید) را نام برد که از عبدالعزیز دهلوی و برادر وی "عبدالقادر دهلوی" که هر دو فرزند و شاگرد شاه ولی الله بودند، علم آموخته بود.

برخی از مولفات شاه ولی الله: خداوند زندگی او را مبارک گرداند و او ذریه‌ای مبارک از خود به جای گذاشت که پس از وی علم را به دیگران رسانده و جهاد علیه انگلیسی‌ها را رهبری کردند.

صدها تن از او علم حدیث فرا گرفتند و سنت را پس از آنکه در هند تقریبا به فراموشی سپرده شده بود زنده گرداندند.

"زبیدی" (متوفای 1205 هـ) نویسنده‌ی "تاج العروس" از مشهورترین شاگردان اوست. او همچنین بیش از 50 کتاب به عربی و فارسی به جای گذاشته است که در اینجا به مشهورترین آن‌ها اشاره می‌کنیم:

"حجة الله البالغة فی أسرار الحدیث وحکم التشریع" که به سال 1289 هجری (1869 میلادی) در هند، و سپس در سال 1294 هجری (1877 میلادی) در مصر به چاپ رسید که این نشان دهنده‌ی ارتباط حرکت علمی در مصر با دیگر نقاط جهان اسلام است.

"الإنصاف فی بیان سبب الاختلاف" که به مباحث اصول فقه و نشات مذاهب فقهی و تعدد مذاهب در فقه اسلامی می‌پردازد.

"عقد الجید فی أحکام الاجتهاد والتقلید" که ىر آن به بسیاری از مسائل و احکام متعلق به اجتهاد پرداخته است.

"الفوز الکبیر فی أصول التفسیر" (به زبان فارسی) که در آن به مواردی پرداخته است که یک مفسر باید در آن متمکن باشد تا بتواند به بررسی و تفسیر آیات قرآن کریم بپردازد.

"المسوَّى من أحادیث الموطأ" (به زبان فارسی) که در آن به شرح احادیث موطا و بیان تعقیبات علما بر امام مالک پرداخته است.

و همچنین "المصفی شرح الموطا" که باز به زبان فارسی می‌باشد.

"شرح تراجم أبواب البخاری" در شرح نام‌هایی که امام بخاری بر ابواب صحیح خویش گذاشته است.

ترجمه‌ی معانی قرآن کریم به زبان فارسی با نام "فتح الرحمن فی ترجمة القرآن".

درگذشت وی: پس از یک زندگی پربار و سرشار از دستاوردهای بزرگ، شاه ولی الله محدث دهلوی در تاریخ 26 محرم سال 1176 هجری برابر با 17 آگوست 1762 میلادی دیده از جهان فرو بست.

او از خود چهار فرزند عالم و دانشمند به نام‌های "شاه عبدالعزیز" و "شاه رفیع الدین" و "شاه عبدالقادر" و "شاه عبدالغنی" و همچنین خاطره‌ای نیک و معطر به جای گذاشت که رایحه‌ی آن هنوز مشام را نوازش می‌دهد به طوری که علمای جهان اسلام او و تلاش‌های وی را ثنا و ستایش گفته‌اند.

"عبدالحی الکنانی" صاحب کتاب "فهرس الفهارس" می‌گوید: "خداوند به واسطه‌ی او و فرزندانش و فرزندان دخترش و شاگردان آنان، حدیث و سنت را پس از آنکه در هند رو به نابودی نهاده بود دوباره زنده گرداند و مدار علم و دانش در آن دیار بر کتاب‌ها و اسانید اوست".



درباره : مقالات اسلامى ,
برچسب ها : شاه ولي الله دهلوي , احياگر سنت , سرزمين هند ,
بازدید : 400
[ 1392/12/29 ] [ 1392/12/29 ] [ محمدعمر ]
ابیاتی از « پیر یاهو » که بر روی مزارش نوشته شده است.   شنیدستم که موسی در مناجات یکی روزی زحق می خواست حاجات که یارب، یارب از فضل الهی از آن خاصان خود یک را نمایی ندا آمد که یا موسی سفر کن برو اندر فلانه کوه گذر کن که از خاصان ما آنجا یکی است

ادامه مطلب

درباره : اشعار و ابيات اسلامى ,
برچسب ها : پير ياهو , حضرت موسي , حضرت موسي و پيرياهو , عاشق خدا ,
بازدید : 1803
[ 1392/12/29 ] [ 1392/12/29 ] [ محمدعمر ]
گفتند:"ما تا قبر نگهبان تو هستيم" گفتم:"من كه نَمُردَم من هنوز زنده هستم چرا مرا به قبر ميبريد وِلَم كنيد!! من هنوز حس ميكنم و حرف مزنم و ميبينم پس هنوز زنده ام! با لبخندي جوابم را دادند و گفتند:"عجيب هستيد شما انسانها فكر ميكنيدكه مرگ پايان زندگي ست و نميدانيد كه شما فقط خواب ي كوتاه ميديديد و آن خواب وقتي ميميريد تمام ميشود" آنها هنوز مرا به سوي قبر ميكشنددر راه

ادامه مطلب

درباره : مقالات اسلامى ,
بازدید : 298
[ 1392/12/28 ] [ 1392/12/28 ] [ محمدعمر ]
خاطراتی از حضرت مولانا عبدالعزیز ملازاده رحمه‌ الله گردآوری و تدوین: عبدالباسط بزرگزاده   زندگانی با بركت حضرت مولانا عبدالعزیز "رحمه‌الله" به عنوان یكی از عالمان مخلص و ربّانیان امت در عصر حاضر نیز مملو از خاطرات پربار و درس‌آموز است. نزدیكان، آشنایان، همسفران، معاشران، ارادتمندان و معاصران حضرت مولانا هر یك به نوبه خود خاطرات مهم و آموزنده‌ای از این بنده صالح و مصلح بزرگ به یاد دارند. اشاره: هر لحظه حیات عالمان مخلص و ربّانیان امت محمدی ـ علی صاحبها ألف سلام و صلاه و تحیه ـ سرشار از خیر و بركت و درس و حكمت است. زندگانی با بركت حضرت مولانا عبدالعزیز "رحمه‌الله" به عنوان یكی از عالمان مخلص و ربّانیان امت در عصر حاضر نیز مملو از خاطرات پربار و درس‌آموز است. نزدیكان، آشنایان، همسفران، معاشران، ارادتمندان و معاصران حضرت مولانا هر

ادامه مطلب

درباره : زندگينامه ,
برچسب ها : مولانا عبدالعزيز ,
بازدید : 317
[ 1392/12/28 ] [ 1392/12/28 ] [ محمدعمر ]
منی، دوازدهم ژانویه ی 2006 از بی ایمانی تا دینداری، از ملحدی تا خداپرستی، از دلیپ کومار به الله رجا رحمن، نابغه ی مشهور موسیقی قدم به این راه طولانی نهاده است. در رابطه با این سفر او می گوید؛ دیدگاه وی کاملاً نسبت به زندگی تغییر کرده است. رحمن در هندوستان فرد شناخته شده ای می باشد. در موسیقی هالیوود انقلابی به وجود آورد و مسیر جدیدی را بنا نهاد. اما در منی، این مرد از لحاظ

ادامه مطلب

درباره : تازه مسلمانان ,
برچسب ها : دليپ كومار , الله رجا رحمن ,
بازدید : 325
[ 1392/12/28 ] [ 1392/12/28 ] [ محمدعمر ]
او یک داعی تورات و انجیل و جوان بسیار ممتازی بود که همواره به تناقضات موجود در تورات و انجیل فکر می کرد. اما کسی را پیدا نمی کرد که پاسخی قانع کننده به او ارائه دهد. او به جستجوی دینی برخاست که نیاز روحی او را پاسخ گوید و دارای منطق قوی باشد. بدین

ادامه مطلب

درباره : تازه مسلمانان ,
بازدید : 236
[ 1392/12/28 ] [ 1392/12/28 ] [ محمدعمر ]
.: Weblog Themes By graphist :.

:: تعداد صفحات : 10 صفحه قبل 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 صفحه بعد

اعضاء
ورود کاربران

رمز عبور را فراموش کردم ؟



عضویت در سایت
نام کاربری :
رمز عبور :
تکرار رمز :
موبایل :
ایمیل :
نام اصلی :
کد امنیتی :
 
کد امنیتی
 
بارگزاری مجدد
درباره وبلاگ

از هر خبری بی خبرم کن یارب که خبردار تو باشم هر کس زتو چیزی طلبد لیک من از تو طلبکار تو باشم

آرشيو مطالب
آمار سایت
بازديدهاي امروز : 92 نفر
بازديدهاي ديروز : 38 نفر
كل بازديدها : 75,227 نفر
بازدید این ماه : 256 نفر
بازدید ماه قبل : 228 نفر
کل نظرات : 33 عدد
كل مطالب : 97 عدد
كل اعضا : 10 عدد
افراد آنلاین : 1 نفر

تبادل لینک

خرید بک لینک