اسـلامى وب مردان خدا، خدا نباشند. . . يك دم ز خدا، جدا نباشند. . .
| ||||||||||||||||||||||||||
آخرین ارسال های انمن
درمان و اصلاح سختی قلب امام ابن القيم رحمه الله مىفرمايد: در قلب قسوتی وجود دارد که جز ذکر و یاد الله تعالی آن را نرم نمیکند؛ پس شایسته است که بنده این قسوت را در قلبش با یاد و ذكر الله تعالى درمان نماید. حمّاد بن زيد از معلى بن زياد یاد نموده است: مردی به حسن [بصری] گفت: ای ابوسعید! از قسوت قلبم نزد تو شکایت میکنم، گفت: با ذکر و یاد [الله تعالی] آن را از بین ببر. قلب به گونه ای است که هر چه غفلت آن بیشتر شود، قسوت آن نیز بیشتر می شود و وقتی الله تعالی یاد میشود، آن قسوت نرم میگردد، همان گونه که سرب در آتش نرم و ذوب میگردد، چیزی قسوت قلب را به مانند ذکر الله عزوجل نرم و ذوب نمینماید. 📚[الوابل الصيِّب ( ۹۹ )] درباره : اسلامى وب , مقالات اسلامى , برچسب ها : قلب , مولانا شمس الحق فقهی , بازدید : 84 سخنرانی حافظ یلمه در مورد زیارت قبور و کسب فیض از آنها
توصیه می کنم همه شما بزرگواران این کلیپ را دانلود کنید
.
درباره : اسلامى وب , ديگر , برچسب ها : حافظ امان الله یلمه , بازدید : 287 حافظ ابن حجر(رح) در (منبهات) نوشته است: درباره : مقالات اسلامى , بازدید : 202 کمتر کسی را در هندوستان سراغ داریم که با نام حضرت مجدد الف ثانی آشنا نباشد، ادامه مطلب درباره : مقالات اسلامى , بازدید : 209 ختم مهان، نور جهان، فرموده بس صاف و عیان درباره : اشعار و ابيات اسلامى , بازدید : 944
ادامه مطلب. . . ادامه مطلب درباره : اس ام اس تبریک عید رمضان و قربان , برچسب ها : اس ام اس،تبریک،ماه مبارک رمضان،رمضان , بازدید : 292 داستان امینه قطب با مجاهد بزرگ کمال الدین سنانیری که باید با آب طلا نوشته شود تا برای نسلها از خواهران و برادران مسلمان چراغی درخشنده و تابان بر فراز راه باشد. ادامه مطلب درباره : مقالات اسلامى , بازدید : 159 اوّل محرم تاریخ به شهادت رسیدن راد مرد بزرگ تاریخ اسلام، حضرت سیدنا عمر فاروق رضی الله عنه میباشد. به همین مناسبت مناسب دیدیدیم ماجرای به شهادت رسیدن ایشان را از صحیح بخاری، کتاب المناقب، حدیث ۳۷۰۰ نقل نماییم.
ترجمه و توضیح مختصر برگرفته از درس حضرت شیخ الحدیث مولانا محمّد یوسف
عمرو بن میمون میگوید: پیش از اینکه ضربهای بر حضرت فاروق اعظم وارد بشود، چند روز جلوتر من او را در شهر مدینه دیدم که بر حضرت حذیفه بن یمان و عثمان بن حنیف وا ایستاد و از این دو تا بزرگوار محاسبه نمود؛
زیرا حضرت عمر این دو بزرگوار را فرستاده بود که بروید منطقهی ایران را بررسی کنید که آیا توان پرداخت این خراجی را که ما و شما بر سر آنها مقرر کردهایم،دارند یا اینکه از پرداخت آن عاجزاند؟ اگر زمینها و محصولات کشاورزی فایدهی درستی ندهد، این بندگان خدا از کجا مالیات بپردازند،
این طور نباشد که بر آنها تعدی و ظلمی پیش بیاید. لهٰذا از آنها پرسید: چه کار کردید، آیا احساس خطر نمیکنید که شما بر سرِ زمینهای آنها آن قدر خراج مقرر کردهاید که زمین نتواند از عهدهی پرداخت آن بر بیاید؟
زیرا در کشاورزی و محصولی که از زمین بر میآید، مقداری بذر، مقداری کرایهی گاو و شخم، مقداری برای آبیاری است و باید مقداری برای خود صاحب زمین بماند تا بتواند تا فصل دیگر امرار معاش بکند. اگر ما آمدیم و نصف یا دو سومش را پرداختیم، پس آن بندهی خدا قیمت بذر را از کجا بدهد؟ کرایهی گاو و شخم زدن را از کجا بدهد؟ کرایهی مزدورها را از کجا بدهد و خودش روزگارش را چهطور تا فصل آینده بگذراند؟ میبایستی آن مقدار خراج بر سر آنها مقرر کرد که سهم هر یک تمام شده و برایش اضافه بماند تا بتواند مالیاتش را با دلخوشی پرداخت کند. گفتند: ما اینطور نکردهایم که احساس خطر باشد؛ به اندازهی توان زمین بر آن مالیات مقرر کردهایم. این خراج با توجه به حاصلخیزی زمین،زیاد نیست. حضرت عمر گفت: بار دیگر بنگرید، آیا بر زمین کشاورزی بیش از توانش خراج مقرر نکردهاید؟ گفتند: نه. حضرت عمر گفت:اگر الله تعالى مرا سالم نگه داشت، من طوری بیوهزنان اهل عراق را بی نیاز میگذارم که بعد از من به مرد دیگری نیازمند نباشند؛ یعنی زمین و آب به آنها میدهم که خود کفا شده و هزینهی آنها از خود زمین و آب بربیاید و نیازی نباشد که دست گدایی را پیش کسی دراز کنند. بعد از این گفتگو سه روز گذشت، روز چهارم همین بود که بر ایشان ضربه وارد شد. در میان من و او کس دیگری جز عبدالله بن عباس واسطه نبود که حضرت عمر در محراب قرار گرفته بود، حضرت عبدالله بن عباس در صف اوّل و من در صف دوم قرار داشتم. عادت مبارکش این بود که وقتی در میان دو صف میگذشت، میفرمود:
استَوُوا؛ خودتان را راست کنید. وقتی که در آنها خللی نمیدید، برای امامت پیش میرفت و گاهی سورهی یوسف یا سورهی نحل یا مانند اینها را در رکعت اوّل میخواند، هدفش این بود که رکعت اوّل طولانیتر باشد تا مردم از خواب بلند شده، وضو بگیرند و به نماز برسند. به محض اینکه تکبیر گفت، شنیدم که میگفت: قَتَلَنِی – أَوْ أَکَلَنِی – الکَلْبُ؛ سگ مرا کُشت ـ یا گفت: مرا خورد ـ
پس آن غلام بر سر او با کارد دو طرفهای که هر دو طرفش بُرنده بود، حمله کرد. بعد از زدن حضرت عمر، در برگشت هر کس را که در سمت راست و چپ میدید، میزد، سیزده نفر مجروح شد که هفت نفر شهید شدند و شش نفر دیگر باقی ماندند. پس وقتی که این وضعیت را دیدند، مردی از مسلمانان چادرش را بر سر او انداخت و او را گرفت. ادامه مطلب درباره : حكايات صحابه , بازدید : 441 تشريح استعانت و تحقيق در مسألهي توسل مفسر قرآن، حضرت عبدالله بن عباس رضي الله عنهما آيهي فوق را چنين تفسير كرده است: «ما تنها تو را عبادت ميكنيم و به جز تو كسي ديگر را نميپرستيم و تنها از تو مدد ميخواهيم و به غير از تو از كسي ديگر ياري نميخواهيم.» برخي از اسلاف صالح گفتهاند كه سورهي فاتحه راز (خلاصه) تمام قرآن است و آيهي راز تمام سورهي فاتحه ميباشد؛ زيرا نخستين جملهي آن اظهار برائت از شرك و دومين جملهي آن انكار قدرت و توانايي از انسان است؛ چون بندهي ناتوان بدون ياري خدا قادر به انجام هيچ كاري نخوهد بود. در نتيجه انجام تمام كارها به خدا محول ميشود؛ چنانكه انسان در مواضع متعددي از قرآن به اين امر راهنمايي شده است؛ از جمله: يعني: «بگو: اوست رحمان كه به او ايمان آورديم و بر وي توكل نموديم.» و فرموده: يعني: «پس او را عبادت كن و بر او توكل كن.»
و ميفرمايد: يعني: «پروردگار مشرق و مغرب است؛ نيست معبودي مگر او، پس او را كارساز گير.» تا اينجا دو مسأله از اصول عقايد ثابت گشت: ـ نخست اينكه عبادت غير خدا جايز نيست و شرك در عبادت خدا حرام و جرمي نابخشودني است. در مورد معني عبادت گفتيم كه عبارت است از اظهار عجز و خواري زياد در برابر كسي به خاطر محبت و عظمت بينهايت او. اين طرز برخورد با هر كس غير از خدا شرك است؛ زيرا شرك تنها اين نيست كه مانند بت پرستان سنگ يا مزاري را حاكم بر سرنوشت خود بدانيم؛ بلكه قايل شدن عظمت و محبت و اطاعت براي كسي ديگر به حدي كه براي خدا قائل هستيم، شرك آشكار است. قرآن در مورد شرك يهود و نصارى ميفرمايد: ادامه مطلب درباره : اسلامى وب , مقالات اسلامى , برچسب ها : توسل"توسل جايز"توسل ناجايز"توسل به غيرخدا"معارف القرآن"مدد خواستن از غيرخدا"نظر اهل سنت درباره توسل , بازدید : 225 نگارش و ترجمه: یعقوب پغار در سال ۱۳۸۶ هـ ش بود که توفیق انجام مراسم حج نصیبم گردید. در سرزمین وحی مسلمانان زیادی را با ملیت های مختلف ملاقات کردم که برخی مسلمان زاده و برخی تازه مسلمان بودند. با وی احوالپرسی کردم و از ملیتش پرسیدم. جواب داد اهل کانادا هستم. پرسیدم مسلمان زاده هستید یا مسلمان شده اید؟ گفت: قبلا مسیحی بودم و نزدیک یک سال است که مسلمان شده ام. از آن روز به بعد با او دوست شدم و از طریق ایمیل با هم ارتباط داریم. از او در مورد علت و چگونگی مسلمان شدنش پرسیدم… بنده سخن را کوتاه می کنم و چگونگی مسلمان شدنش را از زبان خودش میشنویم. یعقوب پغار من تونی بران (Tony braun)هستم. متولد سال ۱۹۸۱ م ، در کشور کانادا شهر رد دییر (Red deer) به دنیا آمده ام و در همین شهر بزرگ شده ام. خانواده ام از مسیحیان متعصب و از خدمت گذاران کلیسا و اکثر دایی ها و عموهایم کشیش هستند. بنابراین من یک مسیحیِ مذهبی و از پیروان مذهب پروتستان (Baptist protestan) بودم. از اسلام اطلاعات چندانی نداشتم و طبق باور مذهبی متعصبی که داشتم اسلام را دینی باطل و مسلمانان را گمراه و تروریست می پنداشتم. ادامه مطلب درباره : تازه مسلمانان , برچسب ها : از انجيل تا قرآن"يوسف بران"داستان تازه مسلمانان"اسلام آوردن يوسف بران , tony braun , توني بران , بازدید : 286 |
||||||||||||||||||||||||||
[ طراح قالب : گرافیست ] [ Weblog Themes By : graphist.in ] |